سنگ صبور. شنبه 18 خرداد 1392برچسب:, :: 14:30 :: نويسنده : عاطی
آرامشم را در تو دیدم آن لحظه كه به ماوای نگاهت چشم دوخته بودم ... زیبای پرواز را در تو دیدم آن زمان كه به تنهایی در انتهای چشمان تو قدم زدم... وجود خود را سراسر غرق در امواج پر تلاطم نگاهت دیدم وقتی كه به چشمانت نگاه كردم ... یادم نمی رود آن دم كه بلندای قامت تو را در بلندای نگاه دل یافتم ... آن روز كه تو را در كوچه باغ های تب دار تابستان دیدم ... فراموش نمی كنم كه آن لحظه چگونه بر من خرامیدی ... چگونه از كنارم گذشتی و تنها چیزی كه حس كردم گرمای حضور تو بود... با آنكه هنوز بین ما فاصله است كه سخن می گوید
دوست دارم بنویسم نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
|||||||||||||||||||
|