سنگ صبور. دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 21:11 :: نويسنده : عاطی
اگر شبي فانوس ِ نفسهاي من خاموش شد، دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, :: 21:7 :: نويسنده : عاطی
ف.فرخزاد
چه زیبا! گفتم دوستت دارم !چه صادقانه پذیرفتی!
چه فریبنده ! آغوشم برایت باز شد !چه ابلهانه! با تو خوش بودم ! چه كودكانه ! همه چیزم شدی ! چه زود ! به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی ! چه ناجوانمردانه ! نیازمندت شدم ! چه حقیرانه! واژه غریبه خداحافظی به من آمد! چه بیرحمانه! من سوختم پنج شنبه 8 دی 1390برچسب:, :: 22:41 :: نويسنده : عاطی
رییس یک کارخانه بزرگ، معاون شیرازی خود را احضار و به او می گوید: "روز دوشنبه، حدود ساعت 7 غروب، ستاره دنباله دار هالی دیده خواهد شد. نظر به اینکه چنین پدیده ای هر 78 سال یکبار تکرار می شود، به همه کارگران ابلاغ کنید که قبل از ساعت 7، با به سر داشتن کلاه ایمنی، در حیاط کارخانه حضور یابند تا توضیحات لازم داده شود. درصورت بارندگی مشاهده هالی با چشم عریان (غیر مسلح) ممکن نیست وبهمین خاطرکارگران را به سالن نهارخوری هدایت کنید تا از طریق نمایش فیلم با این پدیده شگفت آشنا شوند". چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:, :: 1:6 :: نويسنده : عاطی
میدونم حالت خوبه و خیلی روبه راهی میدونم بی دغدغه فکری و دل شوره داری روزا رو سپری میکنی و شدی بی خیال ما میگی امثال من دو رو برت خیلی زیاده ها؟ کاش از همون اول این دل ازت خسته می شد که حالا نتونی تو روم بگیری دست پیشو به هر دری که زدم رو بهم بسته میشد چقدر دلم به دست تو شکسته می شد خوش به حالت چقده دلت قرصه و صدمه نمیزنه اصلا بهت غصه بغض من باعث میشه نیشت وا شه تو دوست داری که یکی دیگه پیشت باشه یکی که تو زندگیت مثل یه پادو باشه یکی که فکر تو فقط پیش کادوهاشه یکی که هر کاری کنه و هی سرویس بده مهم هم نیست این که فقط با تو باشه بدیات خوبیاتو از یادم برد چه شب هایی که از دوریه تو سخت خوابم برد کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد چه ضربه هایی از تو این دل سادم خورد تو هم یه ذره دلت تنگ من بود کاشکی تویی که ادعا میکردی منو دوست داشتی تو که میگفتی قلب بی من میشه پاره تو که میمردی واسه ی من بی اشاره حالا خیلی سخته تو رو خودم بم بگی طاقته دیدنمو نداری بی من زندگیت راحته میدونم انقده سرت شلوغه بعد یکی دو ماه اگه الان بت زنگ بزنم جا بله بگی شما یعنی این یارو انقده به درد بخوره که باعث شده حال تو ازم بهم بخوره از منی که همه جوره با تو بودم منی که به دور از حاشیه و آتو بودم کاشکی هیچوقت تو زندگیم این مسیرو نداشتم منه بدبخت که جز تو هیچکسی رو نداشتم گذاشتی رفتی دلم غمگینه کاشکی تو هم واسه ادامه دوستیمون انگیزه داشتی بدیات خوبیاتو از یادم برد چه شبایی که از دوریه تو سخت خوابم برد کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد چه ضربه هایی از تو این دل سادم خورد چقدر تو رو دور نگه داشتم از دشمنا یه آدم خوب ساختم از یه انگشت نما ما ها از عشق هم دیگه تب زده بودیم ما ها واسه ماه ها بعدمون حرف زده بودیم همه چی خوب بود و همه چی زود زود میگذشت و تنها غم من این روز بود که تو بری و من گله کنم از دست تو من عاشقت بودم دقیقا برعکسه تو جای تو رو پر کنه واسم چه آدم دیگه ای من تو رو میخوام که تو هم تو یه عالم دیگه ای تو یه آدم دیگه ای تو زندگیت هست تو زندگیت من چه نقشی داشتم من واسه تو با دور و بریا چه فرقی داشتم آره دوست ندارم و یه وقتی داشتم وقتی که واسه دستای خالیم دست میخواستم اره واسه دستای خالیم دست میخواستم بدیات خوبیاتو از یادم برد چه شبایی که از دوریه تو سخت خوابم برد کارای زشتت ابرومو جلو عالم برد چه ضربه هایی از تو این دل سادم خورد دیگه نمیخوام الکی کنم سخت گیری ولی تو هم یکی مثل باقی وقت گیری دم از عشق میزنی و میگی دوسش داری وقتی با اونی به کس دیگه نخ میدی؟
سلام سلام سلام کلبه ی من سلام خلوتگه من سلام تنهاییه من سلام . . . من اومدم میدونم یکم دیر شد و زودم باید برم ولی اکشال نداره بعد امتحانا هروز میام میبوسمتون_ لطفا واسم نظراتتونو بذارید چت عجب فعل قبیحیست بیا تا نکنیم
شهرام شکیباآخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
|||||||||||||||||||
|